مطالب رایگان
تفاوت RGB و CMYK برای چاپ تصویر در کتاب
کیفیت تصویری که تو مانیتور میبینین، عیناً قابل چاپ نیست. استاندارد نمایش تصویر در صفحهی نمایش (مانیتور- تبلت- گوشی و …) با استاندارد چاپ کتاب متفاوته. تو صفحهی نمایش، تصاویر از ترکیب سه رنگ اصلی که اصطلاحاً بهش RGB میگیم نمایش داده میشن، ولی تو چاپ متن رنگی، هر تعداد رنگی که داشته باشیم از ترکیب چهار رنگ مخصوص چاپ CMYK یعنی سیان(سبز آبی) –
نکنه ناشر کتابمو کپی کنه!
نگرانم ناشر، کتابم را کپی کند! این نگرانی تو ذهن خیلی از کتاب اولیها هست اما واقعیت بازار کتاب اینه که هر کتاب با فعالیتهای بازاریابی فراوان فروخته میشه و تقریباً هیچ کتابی نیست که خودبهخود تعداد زیادی از اون فروخته بشه. طبیعیه وقتی شما تازه یه کتاب نوشتین و هنوز بازاریابی خاصی براش نکرده باشین، فروش زیادی نخواهید داشت که این موضوع بتونه کسیو
منو کشف کنین!
حتی اگه کتاب با سرمایهگذاری خودتونم چاپ بشه به هر حال نام و اعتبار ناشر هم به کتاب پیوست میشه و خیلی طبیعیه که ناشر، اعتبار و سابقهی خودشو بیهوده هزینه نکنه. یه بار پیامی برای درخواست چاپ کتاب برام اومده بود که توی اون فقط نوشته شده بود: «سلام. من شیمی آلی رو عالی تدریس میکنم.» تو درخواست چاپ کتاب که برای ناشر میفرستین،
دلم نمیاد متنی که نوشتمو تغییر بدم!
بعضیا ، عاشق نوشتهی خودشون میشن و بعد از نوشتن کتاب دلشون نمیاد متنو تغییر بِدَن. اما واقعیت اینه که یه کتاب برای اینکه راحت خونده بشه و مفهومو بهراحتی منتقل کنه، باید چندین بار ویرایش بشه و مطالبی از اون حذف و مطالبی به اون اضافه بشه. نگران حذف قسمتهایی از نوشتههایتان نباشین. چون این کار به پر فروش شدن کتابتون کمک می کنه؛
انتخاب محتوا، کار سختی نیست!
درسته که شما با چاپ رسمی کتاب بهعنوان یه نویسنده شناخته میشین ولی این موضوع نباید باعث شه که تو نوشتن و آفرینش محتوای کتابتون سختگیری نکنین. اگه میخواین بعد از پایان نوشتن کتاب بدونید که آیا کتاب شما واقعاً به درد مشتری میخوره یا نه یه سؤال ساده از خودتون بپرسین: «آیا مشتری بعد از خوندن کتاب من، حاضر میشه در مورد موضوع کتاب،
نقشه راه نوشتن کتاب
وقتی شروع به نوشتن کتاب میکنین این چهار سؤالو از خودتون بپرسین و مطمئن بشن که جواب واقعی و نه فرضی اونو میدونین. با جواب دادن به این سؤالها در واقع شما راهبرد و نقشهی راه کتابتونو تعیین میکنین و دستتون میاد که تو هر لحظه باید چهکار کنین تا تو نوشتن و چاپ کتاب اشتباه نکنین: برای چه کسی یا کسانی مینویسید؟ خواندن کتاب
هرجای دنیا که باشی میتونی کتاب چاپ کنی!
برای نوشتن، هر جا که باشین (حتی مکانهایی با امکانات کم) چند برگ کاغذ و یک خودکار میتونین پیدا کنین و بنویسین. یکی از بهونه های متداول افراد واسه تأخیر تو انجام کارها اینه که ما تو فلان شهریم و امکانات اینجا کمه… اما واسه چاپ کتاب این مورد واقعاً یه بهونه محسوب میشه. حتی برای حضور تو کلاسهای آموزشی هم دیگه سکونت تو شهرهای
ناشر باید سرمایهگذاری کنه!
بعضی از نویسنده های قدیمیتر به نویسنده های کتاب اولی توصیه میکنن که برای چاپ کتاب سرمایهگذاری نکنین و ناشر باید سرمایه گذاری کنه. این جمله تو ذهن نویسندگانِ کتاب اولی حک میشه و مدتها دنبال ناشری میگردن که برای چاپ کتابشون سرمایهگذاری کنه. شاید ۲۰ یا ۳۰ سال قبل، ورود به بازار نشر به این روش آسانتر بود ولی امروزه با توجه به هزینهی
من تخصص ندارم پس نمیتونم کتاب بنویسم!
وقتی دربارهی تخصصتون صحبت میکنم منظورم لزوماً تخصصهای پیچیده نیست. منظورم این نیست که شما مثلاً باید متخصص مغز و اعصاب یا متخصص پرتاب موشک به فضا باشین. شاید شما به آشپزی علاقهی زیادی دارین و یه غذای خاص رو متفاوت از دیگران تهیه میکنین یا ممکنه تخصصتون نوع نگاه و بینش شما باشه؛ مثلاً شخصی که تو یه کشور خارجی زندگی میکنه میتونه با