مطالب رایگان
برای همه بنویسیم یا یک نفر؟
وقتی میخواین کتاب خودتونو بنویسین یه مخاطب فرضی در نظر بگیرین و کتابتون رو دقیقا برای اون بنویسین. مخاطبی که میشناسین، روحیاتش رو میدونین و میدونین که برای چه منظوری قراره کتاب شمارو بخونه. کتابی که برای همه نوشته شه، هیچکس نمیخونه. تو کتاب «گریز از برج عاج» به نویسندگی ” نانسی بارون”میخونیم: «بسیاری از متخصصان، زبان حرف زدن با مردم را بلد نیستند. حرف
سعدی راجع به نوشتن چی میگه؟
«همه عمر سختی کشیده است سعدی که نامش برآمد به شیرین زبانی» همه ی ما سعدی رو به عنوان یه شاعر شیرین سخن میشناسیم و تصور میکنیم اشعاری که داره خیلی راحت روی زبونش جاری شده. بعضی هاهم فکر میکنن سختی هاو تلاش های مربوط به کتاب نوشتن فقط برای خودشونه، ولی شاعری مثل سعدی اقرار میکنه که فرایند نوشتن، فراید پر زحمتیه و باید
تو ماراتن نوشتن، اول شو!
وقتی ماراتن رو شروع میکنین تا پایان نوشتن اولین نسخهی دستنویس به نوشتن ادامه بدین؛ چون اگه بین مسیر مدتی دست نگهدارین و بخواین بعداً دوباره شروع کنین، بهاحتمال زیاد نمیتونین انرژی خودتونو جمع کنین و این ماراتن رو ادامه بدین؛ پس تا پایان دستنویس اول همچنان بنویسین. میشه نویسندهای بینظم بود اما برای نتیجهی مناسب، بهتره هر روز مقدار مشخصی بنویسین، در غیر این
دربارهی چه موضوعی باید نوشت؟
خیلیا میپرسن در بارهی چه موضوعی کتاب بنویسیم؟ ببینین تو چه موضوعی تخصص دارین و تو چه موضوعی معمولاً سؤالات متداولی ازشما میشه. وقتی در مورد موضوعی از شما زیاد سؤال میشه، نشوندهنده ی اینه که سؤال کنندگان، شما رو کارشناس اون موضوع میدونن. اگه شما این مبحث کارشناسی و تخصص خودتونو تو قالب یه کتاب، مکتوب کنین،حتماً از اون کتاب استقبال میشه. بعضی ایدههای
گواهینامه بگیرید
خیلی از بچهها وقتی بزرگ میشن به پدر و مادرشون میگن: لطفاً کلیدماشینو بدین میخوام با ماشین، دوستامو ببرم بیرون، دوری بزنیم؛ ولی معمولاًچه اتفاقی میافته؟ پدر و مادر میگن تا وقتی گواهینامهی رانندگی نگیری از ماشین خبری نیست. یه تأییدیه، یه certificate میخوان که بدونن شما اون توانایی رو دارین تا بعد، امکانات خودشونو در اختیار شما قرار بدن. تو خیلی از موارد دیگه
سفر در زمان
نوشتن، شاید بزرگترین اختراع بشر باشه. اختراعی که تونسته کسایی که همدیگرو نمیشناسن به هم متصل کنه؛ حتی اگه تو دورههای متفاوتی زندگی کرده باشن. از گذشتههای دور انسانها آرزو داشتن بتونن تو زمانهای مختلف حضور داشته باشن. دوست داشتن تو سال های آینده باشن و با چندین نسل خودشون، مثلاً با نوهی خودشون صحبت کنن. اونا دوست داشتن تجربهی زندگی تو چندین نسل قبل
کتاب یک کارت ویزیت است!
چند وقت پیش برای مشورت تو امور مالیاتی نیاز به مشاوره با یه کارشناس امور مالیاتی داشتم. یادم اومد که تو یه سمینار با یه نفر آشنا شدم که اطلاعات خوبی تو این موضوع داشت و کارت ویزیتشم گرفته بودم؛ اما هر چی گشتم اون کارت ویزیتو پیدا نکردم. یهو یادم اومد که یه کتابشو تو کتابخونه دارم. به اون کتاب مراجعه کردم و اطلاعات
اثر نوشتن کتاب بر رزومهی علمی شما
اگه به تابلوی اعلانات بعضی از دانشگاهها یا سمینارها دقت کرده باشین؛ اسم استاد ها یا سخنران ها و رتبهی علمی اونا اونجا درج شده ولی موضوع جالب به خصوص در مورد اساتید دانشگاه اینه که قسمت بزرگی از کادر معرفی، به عنوانهای کتابهایی که استادان مذکور نوشتن اختصاص داره که این موضوع، خودش، اهمیت کتاب و کتابنویسی را نشون میده. داشتن چند عنوان کتاب،
با انتشار کتابت، کشف شو!
تو دنیای شلوغِ امروز، مردم فرصت ندارن شما رو کشف کنن. فکر کنین یه بازیگر خیلی خوبین تا وقتی به صحنه نیاین و بازی خودتونو ارائه نکنین، هیچ وقت، هیچ کس متوجه توانایی بازیگری شما نمیشه. شما باید روی ترسِ به صحنه اومدن غلبه کنین و روی صحنه بیاین تا همه، توانایی شمارو تو بازیگری ببینن و در نتیجه بتونن برای توانایی شما ارزش قائل