کتابم را فلان اداره می خرد
این اشتباه یکی از مرگبار ترین اشتباها تو چاپ کتابه. ممکنه تو یه جلسه یا مهمونی با شخصی ملاقات کنیم که ادعا کنه ارتباطاتی تو یکی از اداره ها داره که می تونه تعداد رضایت بخشی از کتاب شمارو بخره.
و حتی براساس پیش فرض خرید کتاب، بخش هایی هم برای تغییر تو کتاب از شما درخواست بشه. مثلاً کاغذ گلاسه چاپ کنین، رنگی چاپ کنین و … .
به هیج کدوم از این وعده ها دل نبندین و براساس قول بقیه برنامه ریزی نکنین. تو حالت کلی هدف خیلی از این وعده ها انگیزه دادن به شماست و جدی نیست .وقتی کتاب شما چاپ شد، بهونه ها تازه شروع میشه که مثلاً من می خوام بخرم، معاون اداره مخالفه، ذیحساب تایید نکرده. شریکم گفته فعلاً جای دیگه سرمایه گذاری کنیم و ….
حتی اگه تو صحبت خودشونم صادق باشن و بخوان به حرف های اولیه وفادار باشن، معلوم نیست که با تغییرات مدیریتی که معمولاً تو اداره ها اتفاق می افته، مدیر بعدی هم سیاست قبل رو ادامه بده.
خودتون برای کتابتون برنامه فروش داشته باشین و به این وعده ها دلخوش نباشین. طی سال های فعالیت انتشاراتی ام موارد متعددی دیدم که افراد با خوشبینی به این وعده ها چه مشکلات مالی براشون ایجاد شده.
یکی از سخنران های معروف چند سال پیش برای مرکز آموزشی یکی از بانک ها دوره ی آموزشی برگزار کرد و تو ارتباطی که اونجا ایجاد شده بود به ایشون پیشنهاد داده بودن، یه مجموعه کتاب ۷ جلدی مهارت های ICDL تولید کنه و بانک از او خرید کنه.
تیراژ مورد درخواست هر عنوان ده هزار جلد اعلام شده بود، با کاغذ گلاسه و رنگی که سرمایه گذاری زیادی می طلبید. ایشون با پرداخت چک و هزینه شخصی این کتاب هارو چاپ کرد و برای تحویل و تسویه با مرکز آموزش بانک تماس گرفت و نه تنها کتاب هارو ازش نخریدن بلکه همکاری آموزشیش هم با بانک قطع شد.
ایشون برای پرداخت چک ها از طلبکاران زمان گرفت و بالاخره مجبور شد منزل شخصیشو بفروشه تا بتونه چک ها رو پاس کنه. حالا اون مونده بود و تعداد زیادی کتاب که آرم اون بانک هم روش چاپ شده بود و امکان فروش عمومی رو هم نداشت.
