خیلیا از من میپرسن: «اگه کتابی منتشر کنیم چقدر سود میکنیم؟!»
باید بهصورت مختصر و مفید گفت که منافع حاصل از نگارش و نشر کتاب انقدر زیاد و متنوعه که اگه بخوایم
مقایسه کنیم و بخوایم فقط سود حق تألیف رو نسبت به سایر منافع کتاب بسنجیم، مثل اینه که یه «بنزِ»
آخرینمدل بخریم و باهاش مسافرکشی کنیم و پایان روز به حسابوکتاب این نکته بپردازیم که اون روز از مسافرکشی با
بنز آخرینمدل چقدر پول درآوردیم!
آقای «محمود بشاش» که کتابهایی ازش تو وبسایتهای خارجی هم عرضه شده تو یه مصاحبه به نکتهی جالبی تو
این زمینه اشاره کردن، ایشون میگن: :
«خیلی از نویسندهها از کتابشان بهعنوان یک وجه تمایز استفاده میکنند. شاید برای خیلی از افرادی که کتاب منتشر
میکنند درآمد مستقیم خودِ کتاب پارامتر مهمی نباشد؛ کار سختی هم هست، مگر اینکه شما کتاب خیلی متمایزی
بنویسید ولی مثلاً وقتی منی که زبان فارسی، زبان اصلی من است یک کتاب انگلیسی در آمازون منتشر میکنم قاعدتاً
فروش کتابم پایین خواهد بود ولی همیشه با خودم میگویم من چند تا کتاب باید بفروشم تا به درآمد قابلتوجهی برسم؟؛
درصورتیکه فقط کافی است کتابم را بهعنوان یک کارت ویزیت به مشتریانم مثلاً برای گرفتن طراحی وبسایت، یک
پروژه «ایکاپست» بدهم و بتوانم با آنها قرارداد چندمیلیونی ببندم که اصلاً با درآمدی که از فروش کتاب میتواند ایجاد
شود قابلمقایسه نیست. به همین خاطر، شما در نظر داشته باشید که آیا میخواهید مستقیم از فروش کتاب درآمد داشته
باشید یا اینکه بهعنوان یک وجه تمایز از کتابتان بهرههای جانبی بیشتری ببرید.»
بد نیست آخر بحثِ تأثیر مثبت کتاب روی ابعاد گوناگون زندگی افراد، نظر آقای «محمد موسوی» رو که اولین کتابشو
تو بیستسالگی منتشر کرده و این کتاب تا الان۱۹ نوبت تجدید چاپ شده؛ نقل کنم، ایشون در مورد تأثیرهای
مثبت و مختلف نوشتن کتاب میگن:
«تجربهی شخصی من در مورد نوشتن کتاب بهقرار زیر است:
- چه انگیزهای بهتر از حس مفید بودن، مؤثر بودن و مشارکت در یک کار خوب
- نوشتن، شما را به مردم همزبانتان معرفی میکند.
- نگارش کتاب، شما را بهعنوان یک متخصص یا حداقل یک فردِ آگاه در حوزهی موضوع کتاب معرفی میکند.
- انتشار یک کتاب میتواند فرصتهای جدیدی برای کسبوکار (برای آنهایی که روحیهی کارآفرینی و رهبری دارند) و اشتغال (برای آنهایی که روحیهی پیرو یا کارمندی دارند) فراهم کند، چراکه ازنظر دیگران، کسی که جرئت و جسارت نوشتن و چاپ یک کتاب را داشته چیزی بلد است که ناشر حاضر شده کتابش را چاپ کند.
- کتاب هم مثل همان نام نیک است که میماند.
- نگارش کتاب، شما را در معرض دید و ارتباط با آدمهای موفقتر از خودتان قرار میدهد. این میتواند دستاوردهای مادی و معنوی بسیاری برای شما داشته باشد.
- نوشتن برای من لذت است.
- از زمانی که کتاب مینویسم، خیلی بیشتر مطالعه میکنم.
- یک نویسنده یا مترجم کتاب، فردی مقبول اجتماع است و حتی در ذهن آنهایی که کتابخوان نیستند، فردی معتبر و قابلاحترام محسوب میشود.
- داشتن کتاب در رزومهی شخصی، هم در مصاحبههای کاری و هم در مصاحبههای آکادمیک، عاملی مؤثر و مثبت است.
- همانطور که پول، پول میآورد، کتاب هم کتاب میآورد. کتاب اول را که بنویسید یا ترجمه کنید، درصورتیکه جذب این فعالیت شوید، کتابهای بعدی هم در سالهای بعد به کارنامهی شما اضافه خواهند شد؛ به شرطی که در نوشتن فقط به دنبال پول نباشید.
رمز موفقیت تو نوشتن اینه که به دنبال خلق ارزش باشین، همین، چون به نظر من با توجه به زمان و زحمتی که
نوشتن کتاب داره، راههای بهتر و سریعتری برای کسب درآمد هست! اگه فقط دنبال پول درآوردن هستین، کتاب نوشتن راه
دراز و پرزحمتیه.
- فقط کسانی سراغ نوشتن کتاب بیایند که حس مشارکت و اشتراک دانش دارند. در غیر این صورت، این مسیر برایشان اتلاف وقت و زحمت بیهوده خواهد بود، چون حتی اگر کتاب بنویسند یا ترجمه کنند، مخاطبانشان انرژی مثبت لازم را از نوشتار آنها نخواهند گرفت، مثل خیلی از کتابهای بازار که در چاپ اول میمانند.
۱۴.ساعتها پشت کامپیوتر نشستن و تایپ کردن اصلاً کار راحتی نیست. پشتکار، حوصله و یک انگیزهی خوب میخواهد.