تو ایران از بین فروشگاههای مختلفی که به نام کتابفروشی فعالیت میکنن، تعداد زیادی از
اونا عملاً فروشندهی لوازمالتحریر هستن. گروهی دیگه هم تنها روی کتابهای کمکدرسی
تمرکز دارن و سایر کتابفروشیهای باقی مونده هم ترجیح میدن با تعداد طرف حسابهای کمتری
عملیات تجاری انجام بدن. چون کار کردن با تعداد افراد کمتر، امور خرید کتاب و حسابداری
و تسویهحساب راحتتره.
اونا به خاطر داشتن این دیدگاه و با توجه به رشتهی تخصصیشون، با چندتا مرکز پخش کتاب
که تنوع عناوین بیشتری دارن، همکاری گستردهتری میکنن. این مرکز پخشها بهصورت روزانه
با کتابفروشیها تماس میگیرن و اول کتابهای جدیدی که از طرف ناشران برای فروش
عرضه شده رو معرفی میکنن و توضیحات کلی در مورد موضوع، اسم نویسنده، قیمت و اسم ناشر
رو به مسئول خرید فروشگاه اعلام میکنن. بعد از معرفی کتابهای جدید، مسئول خریدِ فروشگاه،
کتابهایی که قبلاً تو فروشگاه داشته و موجودی اونا تموم شده رو مجدداً درخواست میکنه.
این بازاریابی روزانه تو تهران بهصورت حضوری و تو شهرهای دیگه بهصورت تلفنی انجام میشه.
تا اینجای کار این روش، خیلی معمولی به نظر میرسه و شاید توضیح اون بیمورد جلوه کنه
اما با ترسیم این مکانیسم میخوام توضیح بدم که چرا کتابی که تو کتابفروشیها هست
مورد استقبال قرار میگیره و کتابهای دیگه موردپذیرش و اقبال اونا قرار نمیگیره.
مسئول خرید کتابفروشی، فرصتی برای بررسی کتابهای جدید نداره و بر اساس پیشفرضهای
قبلی خودش خرید میکنه؛ ازجمله اینکه مثلاً ناشر کتاب کیه؟ آیا اسم نویسنده و یا مترجم
براش آشنا هست یا نه؟ و اینکه آیا تاکنون درخواستی برای این موضوع یا عنوان کتاب از
طرف مشتریان فروشگاه داشته یا نه؟
به همین دلیله که کتابهایی که ناشر های کمتر شناختهشده عرضه کردن تو کتاب
فروشیها موجود نیستن. علاوه بر این، اگر که فروشگاه، کتابی رو سفارش بده؛
حداکثر دو جلد میخره و سفارش بعدی این کتاب بعد از فروش رفتن خرید اول
امکانپذیره.
خُب، حالا کتابی که اینهمه مراحل رو طی کرده و داخل فروشگاه رسیده وارد یک رقابت
با کتابهای متنوع و پرشمار موجود تو فروشگاه میشه، بهعنوانمثال، فروشگاه ما در
حال حاضر بیش از ۲۰ هزار عنوان کتاب مختلف داره.
با خوندن این توضیحات شاید خو دتونم متوجه شده باشین که بازاریابی کتاب قبل از
عرضهی اون و خارج از کتابفروشی باید انجام بشه و کتابفروشیها فقط کتابی رو که
مشتری قبلاً با مکانیسمهای دیگه، تصمیم به خریدش گرفته رو بهش عرضه میکنن؛ به
عبارتدیگه، مشتری تصمیم خریدش رو خارج از کتابفروشیها میگیره و فقط امید به اینکه
کتابفروشیها باعث فروش کتاب ما بشن؛ امید عبثیه.