اثر نوشتن کتاب بر رزومه‌ی علمی شما

اگه به تابلوی اعلانات بعضی از دانشگاه‌ها یا سمینارها دقت کرده باشین؛ اسم استاد ها یا سخنران ها

و رتبه‌ی علمی اونا اونجا درج شده  ولی موضوع جالب به‌ خصوص در مورد اساتید دانشگاه اینه که قسمت بزرگی از کادر معرفی، به عنوان‌های کتاب‌هایی که استادان مذکور نوشتن اختصاص داره که این موضوع، خودش، اهمیت کتاب و کتاب‌نویسی را نشون میده.

داشتن چند عنوان کتاب، در سطح استادان دانشگاه و موارد مشابه، یکی از مهم‌ترین بخش‌های رزومه‌ی افراد

محسوب می‌شود. پیشنهاد می‌کنم که اگر در چنین زمینه‌هایی شاغل هستید یا فعالیت دارید؛

شما نیز نوشتن کتاب را جدی بگیرید و همین امروز نوشتن کتابتان را شروع کنید البته ممکن است

شما کتابی بنویسید و همه‌ی مراحل را نیز درست انجام دهید ولی کتاب شما آن‌قدر که انتظار دارید قدر و

منزلت نبینید و بر صدر ننشیند ولی آثار رزومه‌ی آن برای شما باقی خواهد ماند و شما قادر خواهید

بود از رزومه‌ی مذکور استفاده کنید.

از جنبه‌ی تأثیر مثبت نوشتن کتاب بر جایگاه حرفه‌ی اشخاص، نمونه‌ها و افراد متعددی وجود دارند

که با آن‌ها گفتگوهایی انجام شده است. یکی از آن‌ها جناب آقای «محمدحسین ریاحی» هستند که

تاکنون ۲۸ جلد کتاب نوشته‌اند و چند جلد از کتاب‌هایشان به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده

است. ایشان در قسمتی از یک مصاحبه می‌گویند:

«یکی از مواردی که در موضوع نوشتن کتاب باعث تشویق من شد؛ دعوت‌هایی بود که از من

صورت گرفت. بعدازاینکه کتاب «آیینه‌ی فرهنگ» این‌جانب به زبان ایتالیایی منتشر شد؛ طیِ مراسمی

که در دانشگاه «توروتگرام» شهر رم برگزار شد، آقای پرفسور «پاپا» از ما دعوت کردند که این کتاب

در آنجا رونمایی شود…»

اگه بخوام مثال دیگه ای بزنم، میشه از آقای «سید مصطفی سید حسینی» نام ببرم  که از مدرسان بنام

تو حوزه‌ی ریاضی هستن و کتاب‌های پرفروشی نوشتن که تعداد چاپ‌های خیلی زیادی

هم داشته و تا الان ۱۶ عنوان از کتاب‌هایی که ایشون نوشتن چاپ و با استقبال خوبی توی بازار

مواجه شده.

وقتی تو یکی از شبکه‌های اجتماعی ازشون خواهش کردم که در مورد تأثیرات چاپ کتاب بر

هویت حرفه‌ای‌شون به‌عنوان مدرس، توضیحاتی بدن، گفتن:

«سال ۷۸ در مدرسه‌ای تدریس می‌کردم و از جزوه‌ی مدونی که تهیه کرده بودم برای تدریس استفاده

می‌کردم. روزی با مدیر مدرسه صحبت می‌کردیم، او از من پرسید آیا می‌توانم جزوه‌ی شما را ببینم؟

من جزوه را نشانشان دادم و آقای مدیر آن را پسندید و گفت من دوستی دارم که صاحب یک انتشاراتی

است آیا می‌خواهید این جزوه را چاپ کنید؟ من هم که آن‌وقت‌ها جوان بودم خواستم یک خودی

نشان بدهم و همین‌جوری گفتم باشد و اتفاقی وارد فضای چاپ کتاب شدم. تغییراتی در آن جزوه دادیم

و آن را تبدیل به کتاب کرده و توسط دوست آقای مدیر چاپ کردیم.

چاپ کتاب باعث شد که مطالبی را که تهیه کرده بودم بازبینی کنم و دسته‌بندی‌های جدیدی برای آن تدارک

ببینم و به‌طورکلی ازآن‌پس سعی بیشتری کردم که داشته‌ها و اطلاعات خود را به‌طور جذاب‌تری به مخاطب

ارائه کنم و این موضوع بر روی شخصیت و شیوه‌ی کاری خود من نیز تأثیر مثبتی گذاشت زیرا وقتی کتاب

می‌نویسید نمی‌توانید یک مطلب را خیلی کوتاه یا خیلی طولانی بیان کنید.

به‌طورکلی نوشتن کتاب یک اثر فردی و یک اثر جمعی و به‌عبارت‌دیگر اثر درونی و بیرونی دارد. اثر درونی

این است که خودتان به موضوع حرفه‌ای که دارید دقیق‌تر نگاه می‌کنید و بر آن مسلط‌تر می‌شوید.»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با ما!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
اسکرول به بالا