اگه تو نگارش داستان اتفاقات رو به ترتیب توالی زمانی اونا بیاریم دیگه اسمش داستان نیست . موقع نوشتن داستان باید
چیزهایی که برای شخصیت اصلی مهمه مثل اتفاقات بیرونی، چیزهایی که حواس و احساساتش رو درگیر
میکنه رو تو داستان بیاریم تا خواننده با اون شخص احساس همزاد پنداری کنه و داستان برایش جذاب بشه.
وقتی شخصیت ما وارد یه محیط برفی میشه اگه ما فقط بگیم اون تو برف قدم زد تجربه خاصی به خواننده از این
بیان ما منتقل نمیشه و داستان براش جذاب نیست .
اما اگه بگیم سرما رو با حس لامسه احساس کرد، سفیدی برف رو دید و زیر پاهاش صدای برف رو شنید خواننده هم
باهاش همزاد پنداری میکنه و احساس میکنه با یه داستان لذت بخش مواجه هست.
از این نکته استفاده کنین تا داستانهای جذابی داشته باشین.