کتاب اشک های آدم برفی اثر مجید میربزرگی

نوشته مجید میربزرگی از انتشارات آبانگان ایرانیان

مهربانی را به شکل آغوشی باز نشان دادی تا هر آغوش بسته ای از کردار خود پشیمان شود دستهایی را در دست گرفتی که در سردخانه روزگار گرفتار بود لطافتی در زمین یافتم که وعده آن به دروغ در آسمانها بود چون باستان شناسی در جستجویش خانه های خراب را می جستم لبخندی بر لبانم شکل گرفت که چون فرشی هزار رنگ بود با خنده هایت غم را از شیشه دلم پاک کردم امید چون سنگی سفید در قلبم جرقه زد چشمانم سرخ شد تا نگاهم گرم شود آرامشی به من دادی تا شبها چون کودکی آرام در خواب روم در خیال با تو در سفرهای دور و دراز بودم دردهایی بخشیدی که کسی از لذت داشتنش بی خبر بود آرزوهایی شکوفه داد که ساقه آن در بیابان وجودم خشک بود چون گردابی ذرات وجودم را در خود کشیدی در وجودت می چرخم، می چرخم و می چرخم می چرخم تا روحم را با خود یکی کنی و جسمم را چون شی بی ارزش در خاک کنم در افکارم با تو شرابی از جنس فراموشی می نوشم تا در حقیقت تو را دورتر از هر سیاره ای نبینم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با ما!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
اسکرول به بالا