نویسنده های مختلف هر کدوم برای نوشتن، شیوه و روشی مختص به خودشونو دارن.
بعضی از اونا صبحها راحتتر مینویسن و بعضی شبها.
بهطورکلی، هیچ قانونی دربارهی زمان نوشتن وجود نداره ولی چیزی که با تجربه ثابت شده اینه
که هر چی شما بیشتر بنویسین؛ نوشتن برای شما راحتتر میشه حتی اگه این نوشتن، نوشتنِ
خاطرات روزانه باشه.
ست گادین نویسندهی کتاب معروف گاو بنفش برای جواب به سؤالی که ازش دربارهی روش
نوشتنش میشه میگه:
«من فکر میکنم این خیلی مهمه که به این سؤال جواب ندم.
اما دلیل اینکه نمیخوام به این سؤال جواب بدم اینه که معمولاً تصور میشه اگه شما
با «استیون کینگ» صبحانه بخورین، میتونین به سبک استیون کینگ هم بنویسین!
درحالیکه صبحانهی استیون کینگ هیچ ارتباطی با نحوهی نوشتنش نداره.
عادتهایی که من دارم و در طول سالها به دست آوردم، عادتهایی کاملاً فردی هستن
که هیچ ارتباطی به فرآیند نوشتن من ندارن. من با هزاران نویسندهی عالی ملاقات کردم؛ اونا
عادتهای خیلی متفاوتی دارن پس هیچ ربطی بین نحوهی نوشتن و چیزی ک نوشته میشه وجود نداره.
ما به خاطر ترسی که از نوشتن و رودررو شدن با صفحهی سفید داریم، سعی میکنیم که
فرآیندها و کارهای مشابه با کارهای افراد مشهور مختلف رو تقلید کنیم، مثلاً لپتاپی مثل لپتاپ فلان
نویسنده بخریم یا فرآیند نوشتن رو شبیه به نحوهی نوشتن همون نویسنده پیش ببریم ولی تموم این
کارها در واقع به تأخیر انداختن نوشتنه.
من بهجای همچنین کارهایی، ترجیح میدم به مخاطب بگم: بنویس. فقط بنویس و منتشر کن
چون اگه منتشر نکنین، بهحساب نمیاین.
اگه به ارائهی روزانهی مطالب خودتون عادت کنین، حتی اگه با ایمیل به ده نفر بگین، نوشتن شما
متحول میشه و شما به نحوهی نگارشی که میخواستین؛ میرسین اما تموم کارهایی که جلوی نوشتن
شما رو میگیرن، مثلاً خریدن یه بستهی ۱۲ تایی مداد سیاه «بلک وینگ»، احمقانست، چون شما
با این کارها فقط نوشتن رو به تعویق انداختین.»
گفتیم که نویسندههای مختلف، هر کدوم نسبت به عادتها و اعتقادهای خودشون، زمانی رو بهعنوان
بهترین زمان نوشتن کتاب معرفی میکنن؛ بهعنوانمثال، «وین دایر» که نویسندهی کتابهای
متعددی هستش تو کتاب «قدرت الهام» مینویسه که اکثر آدمها تقریباً در حدود ساعت ۳ تا ۴ صبح از خواب
بیدار میشن و تو این زمان بیشترین الهامها به اونا میشه و بهترین زمان نگارش کتاب هم همین ساعتهاست.
بد نیست گفتههاشونو در این مورد عیناً نقل کنم:
«تقریباً تمام انسانها بین ساعت سه تا چهار صبح، خودبهخود از خواب بیدار میشن. خیلیها ممکنه
فکر کنن این فقط به خاطر شرایط سنّی و یا نیاز به دستشوییه که باعث این بیداری میشه
ولی این اتفاق هر شب تکرار میشه و ساعتِ رخ دادن این اتّفاق برای خود من، ۳: ۳ دقیقهی صبحه.
من هر شب ساعتِ ۳: ۳ دقیقه از خواب بیدار میشم.
حالا میخوام بِهتون بِگم که من از این موضوع چطور بهعنوان منبع الهام استفاده کردم.
زمانِ بینِ ساعت سه تا چهار صبح، زمانیه که شما به منبع اصلی خودتون نزدیکترین؛ مگه
غیر از اینه که این، زمانیه که سکوت کامل به جهان حکمفرماست و آرامترینِ زمانهاست، زمانی با
کمترین مزاحمت و حواسپرتی.
این زمانِ نزدیک به صبح، خلاقانهترین زمانِ زندگی شماست، این لحظه رُو از دست ندین، این زمانیه
که شما از طرف منبع و خالق خودتون صدا زده میشین. سعی کنین هر طور که شده از بستر خوابتون
بیرون بیاین، این زمانیه که مخصوصِ شماست، باید قدرت واقعی الهام رُو تو این لحظه احساس کنین.
من تمام زمانی که کتاب هام رُو مینویسم یا اوقاتی که با مردم دربارهی چنین مواردی
صحبت میکنم تو این فکرم که این نیرو از کجا میّاد؟
میدونین، این نیرو، خداست که میگه: «تو کجایی؟ من تو تمام طول روز میخوام با من باشی ولی
تو سرت شلوغه و وقتی برای من نداری، الآن تنها زمانیه که هیچ کاری نداری و میتونی فقط
با من باشی، بیا و فقط تو روحت باش، فقط الهام داشته باش، تو این فضا قرار بگیر و فقط با من باش.
من ایدههایی برای زندگی بهتر به تو میدم، چیزایی به تو یاد میدم که تا حالا حتّی بِهشون فکر هم نکردی.
از این ساعتها استفاده کنید. اگه شما یاد بگیرین تو زمانِ گفته شده، ساکت و آروم و تو دل شب تمرکز و تفکر کنین، چیزهایی به قلم شما جاری میشه که خودتون هم متعجب میشین.»
جک کنفیلد نویسندهی مجموعه کتابهای پرفروش سوپ جوجه برای غذای روح، دربارهی زمان نوشتنش میگه:
«این بستگی به عادتها و زمانبندی شخصی شما داره. من زمانی که اولین کتابمو مینوشتم
بهعنوان یه معلمِ تماموقت مشغول به کار بودم و بهترین زمانی که تونستم به نگارش اختصاص بدم؛ شبها
بعد از اینکه اعضای خوانوادم میخوابیدن بود.
من بعد از اینکه همه میخوابیدن شروع به نوشتن میکردم و هر شب دو ساعت مینوشتم
و این رَوندِ نوشتن رو هر شب و بدون وقفه ادامه میدادم.»