چاپ اولین کتاب!

محمد قاضی تو صفحه ۲۷۹ کتاب خاطرات یک مترجم ( از انتشارات کارنامه) ماجرای چاپ اولین ترجمشو شرح می‌ده. این‌که برای حق‌الزحمه ترجمه این کتاب طبق قرارداد پنجاه جلد کتاب بهش تحویل داده میشه و ممحمد قاضی ناراحت می‌شه و قراردادو امضا نمی‌کنه و پیش آقای مشفق که ناشر اولین کتاب محمد قاضی بوده و خودش هم مترجم بوده میره و گلایه می‌کنه. آقای مشفق بهش میگه :

از دشواری‌ها نهراسید. خود من پیش از آنکه به‌عنوان مترجم شناخته شوم، برای کتاب اول سی جلد کتاب هم، دستمزد نگرفتم. ما داریم با سرمایه‌ای که برای چاپ کتابِ شما و معرفی شما به جامعه می‌گذاریم خطر می‌کنیم. همین معرفی  شما به جامعه به‌عنوان یک مترجم خوب، خودش مزدِ بزرگی است که به شما می‌دهیم.

درنهایت توافق میشه هشتاد جلد کتاب به‌عنوان حق‌الزحمه کتاب پرداخت بشه. محمد قاضی هم تأکید می‌کنه من مایل به این نبودم که پولی بگیرم تمام هم‌وغم من این بود که بست گمنامی را بشکنم و هر طور شده کتابمو به چاپ برسونم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با ما!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
اسکرول به بالا