شاید بشه کتاب «عطر سنبل، عطر کاج» نوشتهی خانم «فیروزه جزایری» را ثمرهی راحت نوشتنشون دونست. این کتاب با استقبال خوبی تو بازار نشر مواجه شده.
«من اصلاً قصد نوشتن یک کتاب خندهدار را نداشتم. این کتاب همینجوری خودش آمد! قبل از آنکه کتاب «خندهدار به فارسی» را بنویسم، یک روز از شوهرم پرسیدم که آیا تا حالا ماجرای رفتنم به یک اردوی تابستانی را برایش تعریف کردهام یا نه. او گفت نه؛ یعنی درواقع من این ماجرا را برای هیچکس تعریف نکرده بودم. من همداستان را برایش تعریف کردم و او آنقدر خندید که از چشمانش اشک آمد. من همپشت سر هم میگفتم: این داستان خندهدار نیست؛ ناراحتکننده است ولی او مدام سرش را تکان میداد و میگفت: این خندهدارترین داستانی است که من در تمام عمرم شنیدهام و در آن موقع بود که من فهمیدم که بعضی وقتها اگر به چیزی سی سال فرصت بدهی و اگر کسی از شنیدن آن ناراحت نشود، بعضی از لحظاتِ نهچندان خوشایند زندگی میتواند خندهدار باشد.