بعد از انتخاب موضوعِ کتاب، لازمه که حتماً یه گروه خاص رو بهعنوان مخاطب کتاب خودتون در نظر بگیرین و برای
اونا بنویسین چون اگه بخواین به فرض، سلیقههای افراد مختلف رو در نظر بگیرین؛ مطمئن باشین که هیچوقت نمیتونین
همه ی خواننده هارو راضی کنین.
به عبارت دیگه، وقتیکه میخواین کتابتونو بنویسین یه مخاطب فرضی در نظر بگیرین و کتابتونو دقیقاً برای همون
بنویسین، مخاطبی که اونو میشناسین، روحیاتش رو میدونین و میدونین که به خاطر چی قراره کتاب شما رو
بخونه. به همچین مخاطبی اصطلاحاً «پرسونا» (Persona) گفته میشه؛ یعنی یه شخصیت فرضی که دارای مجموعهای
از خصوصیتهای یه عده کاربر موجود و مشخص تو اجتماعه.
بهطورکلی، تلاش برای راضی کردن همه به شکست یه کتاب منجر میشه پس حتماً گروه خاصی رو برای
کتابتون در نظر بگیرین و مطالبتونو فقط برای اونا بنویسین؛ این کار باعث میشه از کتاب شما استقبال بهتری به عمل بیاد.
خیلی از فیلمها و پویانماییهایِ (انیمیشنهایِ) خارجی با صرف هزینههای چند میلیارد دلاریه که تو سراسر جهان
مشهور شده و مورد استقبال قرار میگیرن ولی تو ایران هنوز عروسک «کلاه قرمزی» فیلم پرمخاطبیه و وقتی هم
که سریالش از تلویزیون پخش میشه مردم از اون استقبال زیادی میکنن و وقتی هم که فیلم سینمایی اون ساخته
میشه خیلی پرمخاطب میشه؛ علتش اینه که این فیلم خیلی بومیگرایانه ساخته شده و عروسکها حرفهایی
میزنن که حرفیه از جنس حرف مردم و با مردم با زبان خودشون حرف زده میشه .یه کتاب هم به همین صورته.
اگه ما کتابی با رویکرد بومی بنویسیم و تو اون به زبان مردم حرف بزنیم و فقط به انتقال اطلاعاتی که مردم میتونن
بهراحتی تو کتابها و منابع خارجی پیدا کنن قناعت نکنیم و با مثال بومی حرف بزنیم؛اینجا هم از کتاب ما استقبال
میشه پس حتماً لازمه کتاب رو برای مخاطب ایرانی و با مثالهای ایرانی بنویسیم و این عاملی برای موفقیت و
استقبال از کتاب ما میشه.